همیشگی
غارنشین بودن هنر نیست.
هنر این است که غارت، واقعا غار باشد. سنگی، کوتاه، خالی، تنگ و تاریک.
هنر این است که در آن تنها باشی. روحت تنها باشد تا بتواند آزاد باشد و خودش باشد؛ تا بتواند به آن موجودی که همیشگی و ثابت است آویزان شود.
هنر این است که غارنشین غار دل باشی.
وگرنه همه ی ما غارنشین هستیم. در غار دنیا محبوس شده ایم. اما اینجا تنها نیستیم. غار دنیا نه خالی ست و نه تاریک. آنقدر شلوغ و رنگارنگ است که ممکن است خودمان را هم گم کنیم. ممکن است به سایه ها دل ببندیم؛ فانی را با باقی اشتباه بگیریم. ممکن است اصل را رها کنیم و به بدل ها بچسبیم.
کل من علیها فان و یبقی وجه ربک ذوالجلال و الاکرام (سوره ی الرحمان. آیات 26 و 27)