غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.

آخرین مطالب

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

کتاب را برمیدارم و می روم جایی دور. دور از همه ی انسان های بی خود و باخود. دور از همه ی شهر های شلوغ و مزخرف. یکبار دیگه از بای بسم الله شروع می کنم و تا پایان همه را می خوانم و فکر می کنم. چند روزی طول می کشد. در این چند روز فقط آب می نوشم. سعی می کنم با فکر نویسنده اش همراه شوم. سعی می کنم بفهمم چرا این همه یک مطلب را تکرار می کند. چرا اینقدر از خودش تعریف می کند. چرا اینقدر مفصل و طولانی 600 صفحه کتاب نوشته است. سطر به سطر کتاب را مرور می کنم. کلی سوال در ذهنم رشد می کند که اگر روزی نویسنده اش را ببینم از او خواهم پرسید. ساعت ها فکر می کنم تا حرف حساب نهایی نویسنده را برداشت کنم. عقلم به جایی نمی رسد. شاید می خواهد چیزی شبیه به این را بگوید که: ای انسان غافل ظالم. تو هیچ بودی. من تو را ایجاد کردم. من همه کاره ام. مرا دریاب. 

 

یا ایها الانسان انک کادح الی ربک کدحا فملاقیه [سوره ی انشقاق]

 


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۳۰ آبان ۹۳ ، ۱۷:۲۰
علی کربلائی

گفتم: این انصاف نیست؛ فاصله من و تو آنقدر زیاد است که اگر تمام عمر را هم بدوم به تو نمی رسم.

گفت: مجبور نیستی بدوی. آن هایی که آمدند ندویدند؛ پرواز کردند.

گفتم: آن هایی که آمدند تو خواستی که بیایند.

گفت: فقط من نخواستم، خودشان هم خواستند.

گفتم: هر قانونی تبصره ای دارد خصوصا قوانین سخت.

گفت: تبصره برای قانون شکنی نیست برای قانونمدران است.

گفتم: باورم نمی شود اینقدر سختگیر باشی.

گفت: من همانگونه ام که تو گمان کنی.

گفتم: خواهش می کنم. به من نگاه نکن؛ به خودت نگاه کن. آن طور که خودت شایسته ای با من برخورد کن.

گفت: تا کنون غیر از این نکرده ام.

 

 

«انا عند ظن عبدی المومن. ان خیرا فخیرا و ان شرا فشرا.» [حدیث قدسی]


۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۱۷ آبان ۹۳ ، ۱۷:۳۴
علی کربلائی

 

یکی از دوستانم روزی صادقانه به من گفت: من نمیدانم چرا مثل بعضی از دوستانمون نیستم و  احساس محبتی نسبت به امام زمان ندارم. احساس چندانی به پیامبر و امیرالمونین هم ندارم. درنگی کرد. دهان باز کردم که از او بپرسم احساسی به امام حسین هم نداری؟ انگار خودش متوجه چیزی شده باشد حرف مرا قطع کرد و ادامه داد: اما محبت و علاقه خاصی به امام حسین در وجودم احساس می کنم. 

همانجا یاد سخن بزرگی افتادم که می فرمود: «امام حسین علیه السلام ماموریت دارد روی تمام ذرات عالم تاثیر بگذارد. او ماموریت دارد دستش را به دستت برساند.»

لازم نسیت خیلی تلاش کنی او خودش کلید در قلب تو را دارد. وارد قلبت می شود و خانه قلبت را آباد می کند.


ای که به عشقت اسیر خیل بنی آدمند

سوختگان غمت، با غم دل خرم اند


هرکه غمت را خرید عشرت عالم فروخت

با خبران غمت بی خبر از عالم اند


شاعر: فواد کرمانی




۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۰۲ آبان ۹۳ ، ۱۸:۴۳
علی کربلائی