غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.
دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

خورشید

حالا که اینقدر فاصله بین من و تو افتاده است. حالا که دیگر صدای زیبای تو را نمی شنوم. حالا که دیگر تو را، که نور هستی، نمی بینم و در تاریکی خودم و دیگران غرق شده ام.

فکر می کنم و فکر می کنم و فکر می کنم...

فریاد می زنم و فریاد می زنم و فریاد می زنم...

سجده می کنم و سجده می کنم و سجده می کنم...

و امیدوار خواهم ماند.

امیدوارم نگذاری به جایی برسم که فراموش کنم از کجا آمده ام و به کجا می روم.

امیدوارم هرگز حسرت دوریِ از خودت را از قلبم نگیری.

امیدوارم اجازه ندهی این عدمستان مرا ببلعد و وجود نیافته در مرز عدم به زمین بچسبم.

تو را به خاطر زیباییت، مهربانیت و عشقت به خودم، ستایش می کنم.

ای مهربانترین

ای زیباتری

ای نازترین

نمی گویم راه را گم کرده ام اما خودم را قطعا گم کرده ام.

نوازشم کن. غبار از آیینه ی قلبم پاک کن تا خورشید وجودت را نگاه کنم.



نوشته شده توسط علی کربلائی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.

آخرین مطالب

خورشید

دوشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۴، ۱۰:۲۵ ق.ظ

حالا که اینقدر فاصله بین من و تو افتاده است. حالا که دیگر صدای زیبای تو را نمی شنوم. حالا که دیگر تو را، که نور هستی، نمی بینم و در تاریکی خودم و دیگران غرق شده ام.

فکر می کنم و فکر می کنم و فکر می کنم...

فریاد می زنم و فریاد می زنم و فریاد می زنم...

سجده می کنم و سجده می کنم و سجده می کنم...

و امیدوار خواهم ماند.

امیدوارم نگذاری به جایی برسم که فراموش کنم از کجا آمده ام و به کجا می روم.

امیدوارم هرگز حسرت دوریِ از خودت را از قلبم نگیری.

امیدوارم اجازه ندهی این عدمستان مرا ببلعد و وجود نیافته در مرز عدم به زمین بچسبم.

تو را به خاطر زیباییت، مهربانیت و عشقت به خودم، ستایش می کنم.

ای مهربانترین

ای زیباتری

ای نازترین

نمی گویم راه را گم کرده ام اما خودم را قطعا گم کرده ام.

نوازشم کن. غبار از آیینه ی قلبم پاک کن تا خورشید وجودت را نگاه کنم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۸
علی کربلائی

نظرات  (۲)

خیلی قشنگ بود وقتی خوندم گریه ام گرفت انشاءالله زیر سایه ی الطاف الهی باشید

خدا چشمت را به نورش روشن کند.

دوست دارم عدمستان را برایم باز کنی. چیست این فضای خلاء که انقدر ترسناک است؟ برایمان بگو. فارغ از قالبها.

و بعدا بسازی برایم ظلمتِ خود و دیگران را. بگویی این چه سری است که نور نیست این طرف که ما هستیم.

بیشتر دوست دارم، برایم دنیایت را بسازی تا اینکه نشانه هایی از وجود یک دنیا در درونت ببینم.

بیشتر دوست دارم مرا سیر بدهی تا اینکه سیرت را نشانم بدهی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی