غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.
يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ

سکوت

غارنشینی شب تا صبح خدا را خواند اما خدا مثل هرشب ساکت بود...

صبح وقتی از خستگی پلک هایش روی هم می افتاد صدای خدا را شنید که به او  می گفت: بخواب عزیزم... بخواب غارنشین من..!




نوشته شده توسط علی کربلائی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.

آخرین مطالب

سکوت

يكشنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۹۳، ۱۲:۵۰ ب.ظ

غارنشینی شب تا صبح خدا را خواند اما خدا مثل هرشب ساکت بود...

صبح وقتی از خستگی پلک هایش روی هم می افتاد صدای خدا را شنید که به او  می گفت: بخواب عزیزم... بخواب غارنشین من..!


موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۵/۲۶
علی کربلائی

نظرات  (۲)

۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۲:۵۹ آریانا پروان
زیبا بود...
۲۶ مرداد ۹۳ ، ۱۶:۳۴ سید احمد برقعی
زود رفتی سراغ خدا خدا
بگو چرا غارنشینت سرشو رو به آسمون کرد
بگو
از دلائلت بگو
از نتایجت نگو

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی