غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

جاده تنهایی یک

غارنشین در جاده ی تنهایی خودش قدم می زد. گاهی آن قدر خسته بود که خوابش نمی برد. برای همین بلند می شد و قدم در جاده تنهایی می گذاشت. جاده تنهایی جایی بود که  او روحش را می فرستاد آنجا و آرام قدم می زد و به این طرف و آن طرف جاده نگاه می کرد تا وقتی که خسته شود و خوابش بگیرد.

گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می زد تا بتواند بفهمد کیست. تا بفهمد او یک موجود واحد است. آنقدر در کثرات عالم غرق بود و تکه تکه وجودش به دنبال همه چیز می دوید که وحدت وجودش را فراموش می کرد. من واقعا یک نفر هستم. من یکی هستم. آن شب همانطور که قدم می زد پیرمردی را دید که در کنار جاده نشسته بود... [ادامه دارد]



نوشته شده توسط علی کربلائی
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم

غارنشین

وقتی مردی خیلی خسته باشد، می رود توی غار دل خودش تا در تنهایی استراحت کند.

آخرین مطالب

جاده تنهایی یک

شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۱۹ ب.ظ

غارنشین در جاده ی تنهایی خودش قدم می زد. گاهی آن قدر خسته بود که خوابش نمی برد. برای همین بلند می شد و قدم در جاده تنهایی می گذاشت. جاده تنهایی جایی بود که  او روحش را می فرستاد آنجا و آرام قدم می زد و به این طرف و آن طرف جاده نگاه می کرد تا وقتی که خسته شود و خوابش بگیرد.

گذشته، حال و آینده را به هم پیوند می زد تا بتواند بفهمد کیست. تا بفهمد او یک موجود واحد است. آنقدر در کثرات عالم غرق بود و تکه تکه وجودش به دنبال همه چیز می دوید که وحدت وجودش را فراموش می کرد. من واقعا یک نفر هستم. من یکی هستم. آن شب همانطور که قدم می زد پیرمردی را دید که در کنار جاده نشسته بود... [ادامه دارد]

موافقین ۱ مخالفین ۱ ۹۳/۱۰/۰۶
علی کربلائی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی