برای وحید
وقتی یک دوست در کنارت از چیزی رنج می برد تو هم رنج می بری؛ آنقدر که نمی توان گفت تو بیش تر رنج می بری یا او.
وقتی یک دوست بیمار باشد تو هم بیمار می شوی؛ اما بیماری تو با او فرق می کند. بیماری او گرما تولید می کند. او تب دارد. گرم مبارزه با بیماری ست. بیماری به او ضربه می زند. ضعیفش می کند. او گرم درد و رنج است. اما رنج و درد تو سرد است؛ استخوان سوز. مثل اینکه داری کم کم یخ می زنی و هیچ کاری از دستت بر نمی آید. فقط نگاه می کنی و دعا.