یک امشب را می خواهم فقط به تو فکر کنم. فقط یک امشب، به تعداد همه ی غارنشین ها، تو را صدا کنم و به جای همه ی خفته ها، بیداری بکشم . به جای همه ی مست ها، هوشیار باشم. به تعداد همه ی دیوانه ها داد بزنم. به جای همه ی دربند ها پرواز کنم. به تعداد همه ی مریض ها حمد بخوانم. به جای همه ی فراری ها در بزنم خانه ات را. به تعداد همه ی ناامید ها لبخند بزنم. به جای همه ی غریبه ها نشانی خانه ات را بگیرم. به تعداد همه ی بیابان گرد ها و خیابان گرد ها به آسمان نگاه کنم. به جای همه ی گمشده ها، پیدایت کنم. به تعداد همه ی بی کس ها، آه بکشم. اصلا می خواهم به جای همه و به تعداد همه باشم.
راستی حواسم نبود. می خواستم یک امشب را فقط به تو فکر کنم...